Robust analysis for downside risk in portfolio management for a volatile
stock market
لینک دانلود
http://s9.picofile.com/file/8299561692/46136.pdf.html
تجزیه و تحلیل قوی
برای ریسک نامطلوب (نزولی) در مدیریت پرتفوی در بازارهای سهام با نوسان قیمت
چکیده
واریانس و ریسک
نامطلوب عوامل مختلفی در مدیریت پرتفوی هستند. در این مقاله میانگین انحراف و
چارچوبهای ریسک نامطلوب در ارتباط با مدیریت پرتفوی بررسی شده است. نمونه مورد
نظر در این جا بازاری با نوسان قیمت زیاد به نام بورس سهام کراچی در پاکستان است.
عواملی که بهینه سازی پرتفوی را تحت تأثیر قرار میدهند مانند انداره مناسب
پرتفوی، پروسه مرتب سازی پرتفوی، اثر پروانهای در انتخاب الگوریتمهای مناسب و
مسأله درون زایی مطرح شده و از راه حلهای آنها برای انجام یک تجزیه و تحلیل قوی
استفاده شده است. نتایج نشان میدهند که چارچوب ریسک نامطلوب بهتر از چارچوب
میانگین واریانس مارکوویتز عمل میکند. بعلاوه، هرگاه بازدههای دارایی دارای
چولگی زیاد باشد آن گاه میزان اختلاف معنی دار خواهد بود.در نتایج استفاده از ریسک
نامطلوب به جای واریانس به عنوان معیار ریسک در تصمیمات سرمایه گذاری توصیه شده
است.
کلیدواژهها: نظریه پرتفویی
مدرن، واریانس، ریسک نامطلوب، گشتاور جزئی زیرین، ریشه میانگین شاخص پراکندگی مربع
1. مقدمه
مدتهای طولانی
است که رابطه بازده ریسک به عنوان ستون فقرات مدیریت پرتفوی محسوب میشود. واحدهای
اقتصادی برای مصونیت در برابر ریسک نامطلوب پرتفویها را به عنوان بخشی از
استراتژی کاهش ریسک ایجاد کرده و پوشش دادهاند. با وجود این، معیارهای ریسک به
کار رفته در مقالات فعلی بدون اتفاق نظر برای انتخاب معیار ریسک به طور گسترده بحث
شدهاند. در گذشته در چارچوب میانگین و واریانس (MV)، مورد آخر به عنوان عاملی برای ریسک به کار میرود، اینطور فرض
میشد که سرمایه گذار در ریسکهای صعودی و نزولی دارای وزنهای یکسان است. از طرف
دیگر، چارچوب ریسک نامطلوب (DR) اساساً به نگرانی سرمایه گذار
برای مصونیت در برابر نرخ فاجعه بار بستگی دارد.
انگیزه بررسی این
دو چارچوب در بازار نوسان دار از این موضوع نشأت گرفته است که معیارهای مناسب ریسک
در بازارهایی که دارای عدم قطعیت زیاد هستند برای افراد و سازمانها بسیار حیاتی
است. بسیاری از سرمایه گذارن در زمان وقوع
نوسان قیمت دچار نگرانی میشوند و استراتژیهای سرمایه گذاری آنها بر حسب تخصیص
دارایی زیر سؤال میرود. علاوه بر این در مطالعات قوی باید مسائل مختلف در ارتباط
با بهینه سازی پرتفوی در هر دو چارچوب مد نظر قرار داده شود، مطالعات قبلی فاقد
این ویژگی هستند. این راه حلها در مقالات متفاوت پیشنهاد شدهاند با این حال به
یک مطالعه جامع مانند مدل سازی مالی برای سرمایه گذاران، نهادهای سرمایه گذاری و
محققان نیاز است. اصولاً تخصیص دارایی در بازارهای مالی باعث میشود که سرمایه
داران صاحب ارزش شوند. این مطالعه به پیش بینی ریسک پرتفوی برای سرمایه گذاران،
توضیح رفتار بازار و ماهیت سرمایه گذاری کمک میکند و برای تقاضای سهامهای عادی
سازمانی بسیار مؤثر است.
هارلو (1991) و فو
و انگ (2000) چارچوبهای MV و DR را با هم مقایسه کردهاند، با این حال اثر چولگی و وابستگی زیاد
را بین واریانس و ریسک نامطلوب نادیده گرفتهاند. نقش ما در میان مجموعه مقالات
بررسی مدلهای جایگزین بر اساس پرتفویهای مرتب در چولگی و معیارهای ریسک؛ واریانس
و ریسک نامطلوب است که قبلاً نادیده گرفته شدهاند. دوم این که، در این جا مسائل
اصلی را مانند اندازه مناسب پرتفوی، پروسههای مرتب سازی، اثر پروانهای در انتخاب
الگوریتمهای مناسب و مسأله درون زایی در نظر گرفتهایم. این
مسائل در یک مطالعه تکی بررسی نشدهاند و از این رو باعث به وجود آمدن نتایج متناقض در مطالعات
تجربی میشوند.
سوم این که، با
ارائه شواهد تجربی در چارچوبهای MV و DR در یک بازار نوظهور نوسان دار مانند بازار سهام پاکستان به مقالات
مربوطه کمک میکنیم. هاکو و همکاران (2004) نشان دادهاند که هدف قانون اول ایمنی
به حداقل رساندن احتمال بازده سرمایه منفی و بزرگ است. این قانون برای بازارهای
نوظهور مناسب است زیرا توزیعهای برابر تحت تأثیر بازدههای اکستریم قرار دارند.
در انتها از یک شاخص برای ارزیابی اختلاف بین چارچوبهای MV و DR استفاده کردهایم. این شاخص به
ارزیابی بزرگی اختلاف در ایجاد پرتفوی با اعمال مدلهای جایگزین کمک میکند.
نتایج این مطالعه
نشان میدهد که چارچوب DR بسیار مؤثرتر از چارچوب MV است به خصوص زمانی که چولگی بسیار زیاد باشد. از طرف دیگر، هرگاه
چولگی در سمت پایین باشد آن گاه مورد اول در مقایسه با مورد آخر کارآمدی نسبتاً
کمتری خواهد داشت. این نتایج بر اساس اعمال روشهای مختلف مرتب سازی پرتفوی به دست
آمدهاند. بنابراین با اطمینان کامل اینطور نتیجه گیری میکنیم که ریسک نامطلوب،
به عنوان عاملی از ریسک، در مقایسه با واریانس معیار بهتری است. علاوه بر این،
نشان دادهایم که اختلاف بین اجزا سازنده پرتفوی در مدلهای جایگزین معنی دار است
که نمیتوان نادیده گرفت.
این مقاله به
ترتیب مقابل مرتب شده است؛ بخش 1 مقدمه ارائه شده است و در بخش بعدی توضیح مختصری
از عوامل ریسک؛ واریانس و ریسک نامطلوب بیان شده است. در ادامه مباحث مربوط به
عواملی که بهینه سازی پرتفوی را تحت تأثیر قرار میدهند آمده است. بخش 2 شامل دادهها
و متدلوژی است در حالی که بخش 3 شامل نتایج است. در بخش آخر نتیجه گیری و پیشنهادات
ارائه شده است.
1.1 واریانس و
ریسک نامطلوب به عنوان معیاری از ریسک
مارکوویتز (1995)
اینطور فرض کرده است که تصمیمات سرمایه گذاری بر اساس پارامترهای بازده و ریسک
اتخاذ میشوند. بازده سهام کاملاً نرمال فرض شدهاست تا در نظر گرفتن واریانس به
عنوان عاملی برای ریسک توجیه شود. معیاری که باید کاملاً نرمال باشد این است که
بازدههای سهام نیز باید تک به تک نرمال در نظر گرفته شوند، در حالی که عکس این
موضوع صادق نیست. بر عکس شرط نرمال بودن، میبینیم که بازدههای سهام دارای چولگی
و پَخی هستند. یافتهها واریانس را به عنوان عاملی از ریسک مشکوک در نظر میگیرند،
به خصوص زمانی که کاملاً از حالت نرمال خارج شده و پراکندگی شدیداً نامتقارن
باشد.
برچسب ها:
Robust analysis for downside risk portfolio management for volatile stock market تجزیه تحلیل