اضطراب،استرس و افسردگی در خانواده های که از بیمار روانی مراقبت می کنند

چکیده

زمینه : هدف روش های فعلی مورد استفاده برای درمان سلامت روان نگهداری بیماران روانی در جامعه به همراه حمایت های اجتماعی قوی است که این موارد شامل خانواده ها که نقش غیرقابل انکاری در مراقبت از این بیماران دارند،نیز می شود.

اهداف : شناسایی متغیرهای جمعیت شناختی-اجتماعی موثر بر اضطراب،افسردگی و استرس برای مراقبت های شخصی بیمار روانی؛تعیین میزان تاثیر گذاری سابقه خانوادگی بر روی اضطراب،افسردگی و استرس خانواده های مراقبت کننده؛ تحلیل رابطه بین حمایت های اجتماعی و فشار زیاد بر روی خانواده مراقبت کننده در مورداضطراب،افسردگی و استرس این خانواده ها.

مواد و روش ها : مطالعه ای بین بخشی، توصیفی و همبستگی بر روی 104 خانواده مراقبت کننده از بیماران روانی صورت گرفت.62.5 درصد این گروه را زنان تشکیل می دادند که دامنه سنی آنها یین 22 الی 77 سال با میانگین سنی 52.03 سال بود. از این ابزارها در این پژوهش استفاده شد: مقیاس آپگارخانواده؛ مقیاس رضایت مندی از حمایت های اجتماعی (ESSS)؛مقیاس فشار وارده بر خانواده های مراقب (ESC)؛مقیاس های اضطراب،افسردگی و استرس (EADS-21).

نتایج : نتایج نشان دهنده این است که زنان بیشترین میزان اضطراب،افسردگی و استرس (P < .05) را دارند ؛افراد کم سواد تر نسبت به افراد دارای سواد دبیرستان از میزان اضطراب بیشتری رنج می برند (P=001)؛خانواده های مراقبت کننده ای که در روستاها زندگی می کنند از میزان افسردگی و استرس بیشتری رنج می برند (P=.044) (P=.041)؛کسانی که یکی  از اعضای خانواده آنها دچار معلولیت باشد از افسردگی و استرس بیشتری رنج می برند (P=.0.001) (P=.000)؛هر قدر میزان فشار بیشتری بر خانواده های مراقبت کننده وارد شود،میزان اضطراب، افسردگی و استرس افزایش می یابد. (P=.002) (P=.000).

نتیجه گیری : توسعه و بهبود استراتژی ها برای دخالت جوامع محلی به منظور بالا بردن سلامت روان و پیشگیری از بیماری های روانی ضروری است.

واژگان کلیدی: سلامت روانی، مراقبت کننده ی غیررسمی، اضطراب، افسردگی، استرس